بار دیگر جرجیس در برابر چشم مردم زنده شد. اکثر مردم به او ایمان آوردند اما پادشاه باز به او ایمان نیاورد و دستور داد یارانش شمشیر به دست به او حمله کنند.
جرجیس رو به مردم گفت؛ در کشتن من عجله نکنید. آنگاه دست هایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت؛ خداوند اسم مرا در زمره شکیبایان درگاهت قرار بده که برای تقرب به تو هر سختی را به جان خریدم.
لحظه ای بعد جرجیس در میان برق شمشیر آن مردم نادان به اذن پروردگار به لقاءاللّه پیوست